دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعدازاین تدبیر ما؟.
غرض زمسجدو میخانه ام وصال شماست جز این خیال ندارم خدا گواه من است.
همه کس طالبیارند چه هشیار و چه مست همه جا خانه ی عشق است چه مسجد چه کنشت.
من زمسجد به خرابات نه خود افتادم اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد.
گر زمسجد به خرابات شدم خرده مگیر مجلس وعظ دراز است وزمان خواهد شد.
در مسجد و می خانه خیالت اگر آید محراب و کمانچه زدو ابروی تو سازم.
یاد باد آنکه خرابات نشین بودم و مست وانچه در مسجد امروز نبود آنجا بود.